ابوریحان بیرونی در التفهیم مینویسد: مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود
حکایت گیلان | زهرا (شیوا) روحی فر
مهرگان، میتراکانا، میثره، متعلق به مهر بوده و مهر یعنی فروغ خورشید، مهربانی و یا دوستی است. دراوستای کهن، همان، صص 35 تا 56 آنده است:
میستاییم مهرِ، دارنده دشتهای پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمنآرایی که دارای هزار گوش است، آن خوشاندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است.»
در گاهشمار زرتشتی هر روز ماه، نامی دارد و هرگاه نامهای روز و ماه یکی می شد در آن روز جشنی به پا می شد. در میان جشنهای ماهانه، دو جشن تیرگان و مهرگان مناسبتی حماسی و ملی دارند و هر دو یادآور نجات و رهایی مردمانند.
در تیرگان مرزهای ایران با پرتاب تیری که از جان آرش نیرو گرفت به فراخی رسید و در مهرگان پایههای سلطنت ضحاک ماردوش با فریاد دادخواهی کاوه ی آهنگر سست شد و با افراشته شدن کاویانی درفش و خروش ایرانیان، هزار سال ستم و بیداد ضحاک تازی به پایان رسید.
ابوریحان بیرونی در التفهیم مینویسد: مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود. در شاهنامه آمده است:
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تنآسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
البته از سال 1304 هجری شمسی پنج روز پنجه (خمسه) از پایان سال حذف و شش ماه نخست ، 31 روزه شد و از آن پس روز آغاز جشن مهرگان به دهم مهرماه منتقل شد و تا روز رام ایزد یعنی شانزدهم مهرماه ادامه یافت. روز اول را مهرگان عامه و روز واپسین یا شانزدهم مهر را مهرگان خاصه مینامیدند.
مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نامآورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است که گاهی به معنای خویشکاری دینی و در نام نامه ی ایرانی به معنای روشنایی همیشگی است.
«مهر یَـشت» یکی از بخش های مهم اوستا در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی و نیز در وصف دو ویژگی اصیل پهلوانی و راستی سروده شده و دهمین یشت اوستا همراه با فروردین یشت، کهنترین بخش آن بشمار میرود. در مهر یشت، میترا و اهورا ادغام شده و میترا اهورا نام گرفته است. از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی از مهمترین و نابترین بخشهای اوستا است و کهنترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است.
گل مخصوص این روز گل همیشه شکفته یا گل همیشه بهار و نان مخصوص آن نان هفت غله بوده و مردمان گیاه هوم را با شیر مخلوط کرده می نوشیدند و پایکوبی می کردند.
۱_روحالامینی، محمود. آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز
۲_رجبی، پرویز. جشنهای ایرانی
۳_بابایی، مرجان: رصدخانه نقشرستم، چاپ سال 1378؛
۴_بابایی، مرجان: بناهای تقویمی و نجومی ایران، 383،
۵_اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 1057.