جمعه, 18 آبان 1403
جمعه, 18 آبان 1403

حکایت گیلان | طبق معمول مردم نظرات‌شان در مورد این حادثه را در شبکه‌های اجتماعی اعلام کردند و به زبان ساده به نماینده مجلس گفتند که «خودتی»!

به نقل از عصرایران - ماجرای سیلی زدن نماینده مجلس به سرباز راهنمایی رانندگی، که عنابستانی هزار روایت از آن ارائه کرد و بعد مجبور به عذرخواهی شد، یک سوال بزرگ را در ذهنم ایجاد کرد. چرا بسیاری از مردم، حرف‌های نماینده مجلس را باور نکردند؟

عنابستانی نماینده سبزوار، در ساعت‌های ابتدایی این حادثه اعلام کرد که اصلا از ماشین پیاده نشده است. بعد گفت که پیاده شده است و فقط دستش را روی شانه سرباز گذاشته و در آخر هم که در فیلمی کوتاه از همه عذرخواهی کرد.

در تمام این مراحل، تقریبا هیچ کس حرف‌های او را باور نکرد. طبق معمول مردم نظرات‌شان در مورد این حادثه را در شبکه‌های اجتماعی اعلام کردند و به زبان ساده به نماینده مجلس گفتند که «خودتی»!

مسئولین کشور چه در دولت، چه در مجلس و دیگر نهادها، باید به این ماجرا فکر کنند که چرا کسی سمت نماینده مجلس قرار نگرفت؟

یادمان نرود، طرف دیگر این دعوا، یک سرباز راهنمایی و رانندگی بود که مردم دل خوشی از آنها ندارند اما در این ماجرا، بخش اعظمی از جامعه، پشت سرباز درآمدند و از نماینده مجلس پرسیدند چرا سرباز را زدی؟

برای مسئولین کشور زشت است که هرچه می‌گویند، مردم باور نمی‌کنند. البته روایت‌های آقای نماینده از این حادثه، هم کمک بسیاری به این بی‌اعتمادی کرد. اگر عنابستانی در همان روز اول، قبول می‌کرد که سرباز را زده و عصبانی شده است، شاید می‌شد او را بخشید. بالاخره هر آدم در طول زندگی‌اش به هر دلیلی عصبانی می‌شود.

این نماینده اما تکذیب کرد، طلبکار شد و در آخر به خاطر فشارهای زیاد مردم، مجبور به عذرخواهی شد. تاکید می‌کنم مجبور شد. اگر فشارها در شبکه‌های اجتماعی نبود یا اصلا اگر شبکه‌های اجتماعی نبودند، قطعا این نماینده همچنان طلبکار می‌ماند و سرباز بیچاره الان در شهرهای دور افتاده در حال خدمت بود.

مگر نماینده نباید چکیده دیدگاه ها و رفتار مردم باشد؟ پس او نماینده کدام مردم است؟ شاید گفته شود این اتفاق در تهران رخ داده و او نماینده سبزوار است . حال آن که واکنش ها در حوزه انتخابیه خود او هم منفی بوده.

کاش سیاستمداران ایرانی در حال لباس و جایگاهی هستند، کمی به فکر اعتبار خود بودند. نمی‌دانم چرا آنها نمی‌خواهند قبول کنند، زندگی امروز، زیست در اتاق شیشه‌ای است. گذشت آن زمانی که اگر کاری می‌کردید نهایتا خانواده، هم محله‌ای‌ها و اهالی شهر می‌فهمیدند. حالا اما در عرض چند دقیقه، مردم یک کشور و حتی جهان هم در جریان ماجرا قرار می‌گیرند.

بی‌اعتمادی، کبوتری است که اگر از پشت بام خانه‌های مردم پر بزند، به سختی باز می‌گردد و رفتارهای برخی سیاسیون کشور مثل عنابستانی این کبوتر را پر داده‌اند.

فرقی هم بین اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان هم در این مورد نیست. همانطور که در مجلس دهم هم این اتفاق مثل این افتاد و ما واکنش خاصی از سوی پارلمان ندیدیم.

القصه که ماجرای سیلی نشان داد که اعتماد بین مردم و مسئولین به پایین ترین حد ممکن خود رسیده است. نکته جالب این است که هیچ تلاشی هم برای ترمیم این بی‌اعتمادی انجام نمی‌شود.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان