به گزارش حکایت گیلان | ابوالفضل رضائی: در این روزهای بیحوصلگی آنچه زیاد به دیده میآید، سوژه برای نوشتن است. دریغ آن رغبت گذشته نیست! اگر هم باشد تکرار مکررات و بهانهای برای فرداست.
فضایی مملو از ناامیدی، ناکارآمدی، فقر، بیعدالتی، بحرانهای متعدد محیط زیستی، سالمندی جمعیت، بیکاری، افزایش تجرد، کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی بر کشور حاکم است و شعارهایی که مثل باد هوا سر داده میشود؛ گویی فردایی دیگر، حافظهای برای پردازش آن نیست.
در ادامه اگر پژوهش مستقلی برای لیست بحرانهای پیشرو ایران صورت گیرد گمان دارم فراتر از تصور باشد. حالا فرقی ندارد عددش ۱۰۰ باشد یا ۱۰۰۰! مقصود این یادداشت عکس گرفتن از یک موضوع و تشریح دغدغهای که بهانهاش با دادستان لنگرود آغاز شد و در این یادداشت خطابم دادستان رودسر بطور خاص است و بطور عام کلیه دادستانهای کشور.
همانطور که مستحضرید در کشورِ شعارها و شوراها بسر میبریم. حسودی نباشد «ستاد»ها هم کم نداریم! مثل ستاد هماهنگی و پیگیری مناسبسازی کشور وفق ماده ۳ قانون حمایت از حقوق معلولان، مصوب اسفند۹۶ که به ریاست وزارت کشور و یا معاون ذی ربط آن تشکیل میشود.
جناب آقای دادستان رودسر
گاهی درد چیز خوبی است؛ به مثابه هشدار یا آلارم برای زنگ خطر!
شنیدهاید که بعضیها پیشتر گفتند تحریم نعمت است؟ والله ما که جز بدبختی چیزی ندیدیم. ولی درد چرا؟ نعمتی ست درد! درد اگر نباشد شما نمیتوانید از بیماری خود مطلع شوید!
اگر درد را تشخیص ندهید بیماری بر شما غلبه میکند! حالا در این گیرودار بحرانها و ارادت سالاریهایی جناحی و خاصه در این بازار پررونق جناح همیشه طلبکار! میخواهم چند سطری با شما سخن بگویم چرا اگر آگاه نکنیم از دردی که نوشته شد و سیستم حکمرانی در تشخیص درد (تعمیم بدهیم بیمار را به جامعه و ساختار) ناتوان باشد به زودی مشکلات و بیماریها از همان درد کوچک به ناگاه مرحله به مرحله گسترش یافته و چه بسا زمینگیر کند.
از بهانه نوشتار برآمد که دادستانی لنگرود مرقومهای به کلیه شهرداران شهرستان تابعه اعلام داشته که هر چه سریعتر به رفع و اشکالات مناسبسازیهای معابر و اماکن عمومی واداری بکوشند و در غیراینصورت با تیغ نظارتی مواجه خواهند شد. عجبا!
نگارنده این سطور خود از نعمت دردی برخوردار است که هیچ یک از مدیران مدخل بر این موضوع در شهرستان نه تنها از آن فقیرند بلکه در آمارسازی خدمات کذایی آن استادی توانا و متخصص و چاکرگوییشان نزد صاحبان قدرت بیمثال است.
روزی فرا برسد که توجیهگری را کنار بگذاریم و واقع گرا باشیم خواهیم دید اسبی که مرده دیگر حرکت نمیکند حالا چه فرقی میکند هر دو هفته یا یکماه جلساتی بعنوان مناسبسازی در فرمانداری تشکیل شده باشد!
جناب آقای دادستان
شهرستان رودسر نزدیک به ۲۰۰هزار متر مربع عابر پیاده دارد که بررسیهای شخصی نشان میدهد کمتر از ۲۰هزار متر آن برای معلولان و جانبازان با رمپ و یا جانمایی مناسبسازی شده است. بیشتر همان اندک مناسبسازیها هم نادرست و با ریسک بالا برای استفادهی جامعه هدف است.
نگارنده چندین بار به اشاره با مدیران مدخل بر این کار سخن گفتهام و در حد توانم در فضای مجازی هم مبادرت به آگاهی بخشی کردهام. اما احساس میکنم گوشها بیشتر برای تعریف و تمجید و چابلوسی آماده شنیدن هستند تا برای پیشنهادها و نقدها. بنابراین از شما درخواست میشود به این بیماریِ «نشنیدنها و ناکارآمدی»ها هم ورود کنید.
برای بررسی وضعیت «مناسبسازی» ادارات هم میتوان از رمپ فرمانداری شهرستان شروع کرد. جایی که امکان استفادهی بدون دردسرش حتی برای یک انسان توانمند هم وجود ندارد چه برسد به یک توانخواه.
به همین ترتیب دیگر اماکن عمومی مثل مساجد، مراکز خرید و توالت عمومیهای شهرستان نیز در وضعیت هشدار به سر میبرند!
این امیدواری وجود دارد که بعد از دستور دادستان لنگرود برای رفع اشکالات و مناسبسازی معابر و اماکن عمومی واداری برای معلولان، دادستان رودسر هم دستوری مشابه صادر کند تا شاید افراد توانخواه رودسری هم بتوانند دقایقی در شهر خود با خیالی آسوده پیگیر امورات و زندگی روزمره خود باشند و این شهر را خانهی خود بدانند و در حبس خانگی چهاردیواریهایشان نمانند.