افتتاح سوئز، مزیت راهباستانی ابریشم را ازبین برد چون مسیر تجارتجهانی از طریق سوئز ۹۰۰۰کیلومر کمتر شده بود و با این اتفاق ایران به شدت ضعیف شد. حتی برخی افتتاح سوئز را سرآغازی بر فروپاشی دو امپراتوری روسیه و عثمانی میدانند. افتتاح سوئز سبب شد که ایران هم از تجارت جهانی حذف شود و هم از روایتجهانی، برای مثال در سینمای غرب از کشورهای نظیر عربستان و مصر فیلمهایی ساخته میشود و دست به تمدنتراشی برای این دو کشور میزنند و مطالب غیرواقعی در جهت بزرگنمایی به این دو کشور نسبت میدهند.
حکایت گیلان | سید محمد شفیعی
علل مختلفی طی سالهای اخیر برای عقبماندگی ایران بیان شده و تحلیلها متفاوت و گوناگون بوده است: عدهای اوضاع ناآرام کشور و جنگهای پیدرپی داخلی و خارجی، سلسلههای حکومتی بیکفایت، خیانت سیاستمداران داخلی و برنامهاستعماری و دخالت بیگانه و چندین دلیل دیگر را عامل عقبماندگی ایران عنوان میکنند.
اما شاید هیچکس به نقشی که کانال سوئز در عقبماندگی ایران داشته اشارهای نکرده است.
ایران سابقا با قرار داشتن در راه تجارتجهانی ابریشم، نهایت استفاده را در جهت پیشرقت خود برده است. هر چند درآمدهای ایران در این راه بیشتر در قالب حقترانزیت و مراقبت از کاروانهای تجاری و برقراری امنیتراهها بوده است و سهم تجاریش به نسبت کمتر بوده، اما در صحنه تجارتجهانی نقش مهمی ایفا میکرده است تا اینکه نیرویدریایی و تجارت دریایی رونق بیشتری گرفته و از اهمیتخاصی برخوردار شد و در سال ۱۸۶۹ کانال سوئز افتتاح شد. بعد از آن بود که در سال ۱۸۷۱ اولین قحطی بزرگ ایران آن هم در شرایط صلح رخ داد که یکسوم جمعیت ایران از دست رفتند. و کشورهایی نظیر عربستان و مصر و حتی انگلستان که تا پیش از حفر سوئز جز کشورهایی بودند که بیشترین قحطی را تجربه میکردند اما بعد از آن شرایط به کلی تغییر پیدا کرده و کشورهایی چون ایران و ترکیه و روسیه نیز وارد لیستکشورهای با قحطی بالا شدند.
افتتاح سوئز، مزیت راهباستانی ابریشم را ازبین برد چون مسیر تجارتجهانی از طریق سوئز ۹۰۰۰کیلومر کمتر شده بود و با این اتفاق ایران به شدت ضعیف شد. حتی برخی افتتاح سوئز را سرآغازی بر فروپاشی دو امپراتوری روسیه و عثمانی میدانند. افتتاح سوئز سبب شد که ایران هم از تجارت جهانی حذف شود و هم از روایتجهانی، برای مثال در سینمای غرب از کشورهای نظیر عربستان و مصر فیلمهایی ساخته میشود و دست به تمدنتراشی برای این دو کشور میزنند و مطالب غیرواقعی در جهت بزرگنمایی به این دو کشور نسبت میدهند.
در ابعادی بزرگتر عدم آرامش در کشورهای شمال خلیجفارس و خاورمیانه را نیز میتوان در این افتتاح جستجو کرد.
وقتی مسیر تجارت جهانی از سمت کانال سوئز میگذرد و منطقهای بوده که تا پیش از جنگ یمن همواره امن بوده و خطری آن را تهدید نمیکرده، دلیلی هم نداشته که تلاشی از سوی سایر کشورها تلاشی برای آرام کردن شمالخلیجفارس و خاورمیانه انجام گیرد. اما با جنگ یمن ، سوئز هم آرامش خود را از دست داد.
تا به اینجا مشخص شد که احداث یک کانال چگونه بر سرنوشت کشورها تاثیر گذاشته و حتی قدرتهای قدیم و جدید را تغییر داده.
اما راهکار چیست؟
با در نظر گرفتن نظریه مکیندر، گسترش راههای زمینی و هوایی سبب میشود تا قدرتهای دریایی از حالت بیرقیب خارج شده و موزانهای هم در جهان صورت بگیرد. این گام در حال برداشته شدن است و آن هم طرح یککمربند یکجاده میباشد که یکی از ۳راه آن از ایران میگذرد، با این طرح اهمیت مسیر باستانی تجارتجهانی مجددا احیا میشود و ایران نیز میتواند برای هر چه شکوفاتر شدن خود استفاده کند.
در اصطلاح برای مقابله با سوئز چند راه بود:۱. اتصال به خود سوئز ۲. ایجاد راه و طرحی بهتر از سوئز ۳. به صاحبان آن اثبات کرد که بدون در نظر گرفتن نمیتوانند به راحتی کار کنند.
که هر ۳ انجام شد، در طرح یککمربند، یکجاده، مسیر دریایی از سوئز میگذرد و خود این طرح نیز چه بسا بهتر از سوئز باشد و گام آخر جنگ یمن هم باعث ناامنی کانال شد و مشکلات فراوانی را ایجاد کرد.
حال میتوان درک کرد چرا قدرتهای دریایی به دنبال منزوی کردن ایران هستند و این آخرین حربه آنها در قبال ایران است که با توجه به توافقات منطقهای و قرار گرفتن در طرحیککمربند یکجاده، میتوان با آن مقابله کرد.