جای تعجب دارد که در نگاه بسیاری راستگویی اگر با منافع شخصی در تعارض باشد ،عملی نکوهیده و تاحدی به بزدلی و ترس تلقی میشود و دروغ با تبصره «مصلحت» توجیه میشود. سخن سعدی را هم فکت می آورند که « دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز!» این توجیهات چیزی جزء افزایش چنین بی اخلاقیهای تنیده شده با ما نیست.
حکایت گیلان | نوشین میربلوک*
رواج بی اخلاقی در جامعه امروز باعث عدم مدارای اجتماعی و افزایش بی اعتمادی دربین مردم شده است. بی اخلاقی اجتماعی مصادیق فراوانی دارد که از تملق و چاپلوسی گرفته تا تهمت و شایعه پراکنی را در بر میگیرد و هرکدام آن ها داستان مفصلی دارند.
در ماراتن ارتقا سیاسی ،اداری ، اقتصادی و اجتماعی شاهد سیر نزولی رفتار اخلاقی هستیم.دروغ،تملق و دورویی جایگزین صداقت ،درستی و صفات ارزشمند اخلاقی شده است. البته بی اخلاقی در تمام جوامع وجود دارد، ولی به قول دکتر سریع القلم آن چه نگران کننده است «فرهنگ و رفتارِ مسلط است» که آن را در ساختار غالب اداری و فرهنگی جامعه مشاهده میکنیم. آن هم در کشوری که مبتنی بر حاکمیت دینی متصور است. این بی اخلاقی ها، بی عدالتی و عدم ثبات اجتماعی به بار میآورد. بطوریکه دیگر نمیتوان توقع دموکراسی،آزادی فکری،پیشرفت و ارتقا فرهنگ در جامعه داشت.
جای تعجب دارد که در نگاه بسیاری راستگویی اگر با منافع شخصی در تعارض باشد ،عملی نکوهیده و تاحدی به بزدلی و ترس تلقی میشود و دروغ با تبصره «مصلحت» توجیه میشود. سخن سعدی را هم فکت می آورند که « دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز!» این توجیهات چیزی جزء افزایش چنین بی اخلاقیهای تنیده شده با ما نیست.
این بی اخلاقی محصول ساختارهای ناکارآمد است. در کشوری با پیشینه فرهنگی چند هزارساله این سیر نزولی ارزشها و هنجارهای اخلاقی بسیار بحرانی و جای نگرانی دارد و عادت به بی اخلاقی نیز تبعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. البته که این مباحثی است که بسیاری بدان اعتراف دارند. ولی جدا از بحث ریشه یابی، باید توجه داشت که اشکال از این ساختار غلط است که گوش شنوایی برای آن نیست. به قول رودکی «روی به محراب نهادن چه سود؟» وقتی بستر رذایل فراهم گردیده است.
*روزنامه نگار