قیام پوگاچف در تاریخ روسیه به یک واقعه روشن و غم انگیز تبدیل شده و باید این را دانست که اکثر شورش های پیش از او هم با شکست روبرو شده بودند اما این قیام با وجود شکستی که در نیمه دوم قرن هجدهم خورد در کل تاریخ بعد از خود تاثیر گذار بود و شاهان را مجبور به تجدید نظر در بسیاری از عقاید خود کرد.
حکایت گیلان | محمد پارسا آموزگار بهمبری*
چکیده
موضوع قیام پوگاچف از زمان تصرف مناطق مهم حوزه رود یائیک به موضوعی مهم برای دولتیان روسیه تبدیل شد. پس از سرکوب نیرو ها پوگاچف و اعدام او این موضوع وارد مرحله جدیدی شد و ما شاهد قیام هایی کوچک و بزرگ در دیگر مناطق روسیه بودیم که البته همواره دولت روسیه این قیام ها را سرکوب می کرد
در این پژوهش ما دنبال این پاسخ هستیم که دلیل قیام پوگاچف چه بود؟
در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که با توجه به تبعیض های موجود میان قزاق ها نسبت به دیگر افراد جامعه و شرایط
دشوار زندگی مردم کائیک این قیام شکل گرفت در نهایت نتایج نشان میدهد هر گاه دولت قشری را در حاشیه قرار میدهد، افراد جامعه هم به تبع با کنش هایی مانند قیام،انتقاد و اعتراض دولت را در تنگنا و انزوا قرار میدهند
واژگان کلیدی: پوگاچف،کاترین کبیر،پتر سوم، روسیه
مقدمه
قیام پوگاچف خیزشی دهقانی بود که در سال های ۱۷۷۳ تا ۱۷۷۵ میلادی در امپراتوری روسیه به وقوع پیوست.
شخصیت پوگاچف نقش مهمی در ایجاد قیام مردمی ایفا کرد.
در ابتدا قیام ، دولتیان سن پترزبورگ نشین اهمیت زیادی برای مشتی آشوبگر قائل نبوده آنها را تهدید بزرگی نمی دانستند.
اما قیام پوگاچف تاثیر زیادی بر گروه های کشاورز و کارگر چه در روسیه چه در دیگر مناطق شرقی اروپا گذاشت قیام پوگاچف باعث شد اقشار و افراد دیگر مانند شیخ المنصور چچنی هم در برابر روسیه تزاری بایستند و جرئت قیام را به مردم داد.
قیام پوگاچف در تاریخ روسیه به یک واقعه روشن و غم انگیز تبدیل شده و باید این را دانست که اکثر شورش های پیش از او هم با شکست روبرو شده بودند اما این قیام با وجود شکستی که در نیمه دوم قرن هجدهم خورد در کل تاریخ بعد از خود تاثیر گذار بود و شاهان را مجبور به تجدید نظر در بسیاری از عقاید خود کرد.
از دلایل قیام باید به موارد زیر اشاره کرد:
۱_نابرابری اجتماعی و اقتصادی
۲_غفلت از منافع دهقانان
۳_شرایط زندگی سخت
۴_وابستگی به مالکان زمین،فقدان حقوق زمین
برخی دانشمندان قیام پوگاچف را شورش مردم عادی و برخی یک جنگ داخلی واقعی می دانند.
تاتیانا نازارنکو می گوید: تصاویر تاریخی من که البته به امروز مرتبط است داستان پوگاچف را داستان خیانت می داند،خیانت در هر نوبت همکاران پوگاچف او را رها کردند و او به اعدام محکوم شد؛همیشه اینطور اتفاق می افتد.
شخصیت و ماهیت جنگ دهقانی پوگاچف همیشه مبهم و از بسیاری جهات متناقض ارزیابی شده است شاید بشود پوگاچف را یک
قهرمان،یک فریبکار،یک رنج کشیده،یک شورشی،یک قدیس و حتی یک گناه کار دانست. اما از همه مهم تر ما باید او را یک رهبر بدانیم او توانست طی دو سال مردم را هدایت کند و پیروان زیادی پیدا کند.
افسانه ها سنت ها و حماسه های بیشماری درباره پوگاچف و یارانش نقل می شود و مردم این افسانه ها را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند.
قیام پوگاچف یک نقطه عطف مهم در تاریخ روسیه است و مهم نیست که این داستان چقدر غم انگیز است.
پوگاچف در دوران اتحاد جماهیر شوروی در جایگاه قهرمان ملی قرار گرفت تا جایی که در سال ۱۹۷۳تمبری برای یادبود او به چاپ رسید.
چارچوب نظری
با توجه به اهمیت قیام پوگاچف و اهمیت مناطق استراتژیک تصرف شده توسط نیروهای تحت فرمان پوگاچف و تاثیر آن بر دیگر قیام های بعد از خود در این پژوهش ما باید تاثیر اقلیت های قومی و مذهبی در یک پژوهش را مورد بررسی قرار دهیم.
زیرا بر این اساس است که همواره با تحت فشار قرار گرفتن افراد جامعه چه از لحاظ اجتماعی و یا اقتصادی همیشه ما شاید واکنش از سوی افرادی که مورد ظلم واقع شده اند هستیم
بنابراین هر حکومتی که ظلم کند باید آماده گرفتن پاسخ از طرف مردمانش باشد.
دیدگاه نسبت به پوگاچف در ادبیات روسیه
در ادبیات روسیه برداشت های زیادی از ماجرای پوگاچف دیده میشود مانند دیدگاه های پوشکین و یسنین که هریک موضوعی مشابه و یکسان را به شکل دیگر بیان میکنند.
پوشکین در کتب خود پوگاچف را بیشتر شبیه رهبر یک باند سارق مسلح،به جای رهبر دهقانان معرفی کرده او پوگاچف را فردی بی رحم و مایل به کشتن افراد بی گناه معرفی میکند با همه این اوصاف او سخاوت پوگاچف را نمی تواند انکار کند.
اما یسنین پوگاچف را یک فرد جذاب افسانه ای بیان میکند و رهبر شورشیان را فردی با روح عاشقانه و بخشنده حتی نسبت به خائنان میداند
اما دلیل این برداشت های متفاوت را می توان این چنین دانست
پوشکین به طبقه بالا اشراف تعلق دارد و این شورشیان را تهدیدی برای اشراف میداند اما ینسین در روستا بزرگ شده و دهقان زاده است و به طوری می توان ریشه او را در شورشیان دید.
تفاوت بزرگ دیگر فاصله زمانی حدود صد سال بین این دو نویسنده است که شاید باعث تغییر دیدگاه ها و روشن شدن برخی مسائل است
البته باید از این مسئله هم نگذشت که پوشکین در روسیه تزاری بوده و بیشتر جانبدارانه نسبت به اشراف نظر می دهد ولی ینسین با تغییرات نظام سیاسی روبرو بوده و در زمانی زندگی می کرده که پوگاچف مورد تمجید بود.
این تصاویر متفاوت در آثار نویسندگان می تواند کمک کند ما درک بهتری از ماهیت قیام پوگاچف داشته باشیم و جنبه های تاریخی این موضوع را بهتر درک کنیم این قیام از سوی کازاک های یائیک به رهبری یلمیان پوگاچف سازماندهی شد.
کازاک ها در قیام پوگاچف
کازاک های یائیک،دهقانان ناراضی، اقلیت های قومی مانند باشقیر ها و افراد مذهبی که به دخالت دولت در امور کلیسا معترض
بودند نیرو های پوگاچف را تشکیل می دادند.
کازاک ها قومی از نژاد سفید اروپایی با تبار اسلو هستند که زیستگاهشان اوکراین کنونی و جنوب غرب روسیه به ویژه جلگه رود دن است
این قوم قرن ها در دوران روسیه تزاری از نوعی خود مختاری برخوردار بودند و جنگ آوران شان زبانزد بودند و به همین دلیل بخش مهمی از ارتش روسیه را به خود اختصاص دادند و در جنگ های توسعه طلبانه تزار ها نقش بسزایی ایفا کردند.
باشقیر ها دیگر گروه عضو ارتش پوگاچف از اقوام ترک ساکن آسیای میانه بودند
طبق معمول ترکیب چندین عامل زمینه مناسبی برای وقوع قیام شد کازاک های یائیک نیرو محرک اصلی قیام بودند و در طول کل قرن ۱۸ آنها به تدریج امتیازات و آزادی های خود را از دست دادند و با انحصار نمک به فرمان تزار در۱۷۵۴ اوضاع وخیم تر شد.
انحصار نمک و زمینه های قیام
اقتصاد ارتش بر پایه فروش ماهی،خاویار و نمک بود قانون انحصار نمک و ممنوعیت استخراج رایگان آن و ظهور باجگیران نمک بین سران ارتش منجر به یک طبقه بندی شدید در میان کازاک ها شد.
در سال ۱۷۶۳ اولین انفجار بزرگ خشم رخ داد کازاک ها به اورنبورگ و سن پترزبورگ دادخواست نوشتند و نمایندگان ارتش را با شکایت سراغ مقامات محلی فرستادند اما به طور کلی اوضاع به همان شکل باقی نماند.
در سال۱۷۷۱یائیک ها از تعقیب کالمیک هایی که به خارج از روسیه مهاجرت کرده بودند خودداری کردند تراختنبرگ مسئول
سرکوب این نافرمانی شد.
یکی دیگر از عوامل این قیام تنش میان اقوام و مذاهب بود کوچاندن تاتارها،کازاک ها ،باشقیر ها و... به این منطقه باعث نا آرامی های زیادی در منطقه شد.
نبود قانون و ضوابط دیگر عامل ایجاد این قیام بود.
از دیگر عوامل موثر در قیام وسعت جغرافیایی روسیه و عدم تسلط بر ارتباط و کنترل ایالت ها بود که زمینه قیام را فراهم کرد
این وسعت باعث شده بود تا در صورت بروز قیام واکنش دولت به تاخیر بیافتد
یائیک ها آمادگی داخلی برای قیام داشتند اما برای عملکرد واحد کافی وجود نداشت هسته ای که بتواند یائیک های ناآرام را دور خود جمع کند و شایعه زنده بودن شاه بهترین دلیل بود.
دو روی متفاوت یلمیان پوگاچف (از افسری در ارتش تا شورش)
مورخان مدرن قادر به تعیین تاریخ دقیق تولد پوگاچف نیستند و فقط میدانند در زمان بازجویی درسال۱۷۷۴حدود سی سال داشت و پدرش یک کشاورز بود و نسب مادری اش به قزاق ها بر می گشت در راس شورشیان همواره ناراضی پوگاچف بود که از ارتش فراری شده بود و چندین بار دستگیر شده بود ولی هر بار موفق به فرار شد.
پوگاچف در گذشته از افسران ارتش روسیه بود و در چندین جنگ خدمت کرده بود اما در زمان خیزش مدعی شده بود که پتر سوم امپراتور روسیه است ، که در واقع سال ها پیش کشته شده بود؛ پتر سوم فقط ۶ماه در سال ۱۷۶۲حکومت کرده و پس از ترور او همسرش کاترین دوم به سلطنت رسید.
پتر سوم در ۳۴ سالگی تزار روسیه شد و دست به اصلاحاتی همچون ممنوعیت شکنجه و ضبط اموال کلیسا زد و از آنجایی که
خویشاوندان سوئدی اش را در ارتش به کار می گرفت نزد ارتشیان محبوب نبود.
او کال ۱۸۵روز سلطنت کرد و توسط کودتا همسرش کاترین از قدرت عزل و در قلعه روپشا زندانی شد و همان جا به دست نزدیکان کاترین مسموم شد.
پتر سوم که مردی عقب مانده و سفیه بود پس از آن که به عنوان امپراتور تاج شاهی کشور روسیه را بر سر نهاد، با اعمال و
حرکات غیرمنطقی خود طوری عرصه را بر روحانیون، نظامیان و آحاد مردم آن کشور تنگ کرد که همگی بااتفاق خواهان عزل وی شدند و متعاقب این امر کاترین با همدستی عدهای از درباریها و نظامیان با انجام یک کودتا، پتر را عزل و خود به عنوان کاترین دوم ملکه روسیه تاجگذاری کرد.
تا قبل از قیام پوگاچف اکثر قیام ها با شکست روبرو بودند اما قیام پوگاچف با وجود غم انگیز بودن یک اتفاق درخشان در تاریخ
روسیه است زیرا ملکه را مجبور به تجدید نظر در بسیاری از موارد کرده است.
دوران حکومت کاترین کبیر اوج اصلاحات بزرگ و اوج پیشرفت اقتصادی و موفقیت سیاسی و پیروزی های نظامی و اوج عصر طلایی تاریخ روسیه به حساب می آید دوران حکومت ملکه کاترین جدا از عصر طلایی بلکه یکی از سیاه ترین دورانهای تاریخ این سرزمین بوده است.
در طول سلطنت کاترین دوم تالش های زیادی برای تمدن سازی در روسیه و نزدیک شدن به اروپا غربی شد قدرت نظامی افزایش یافت اما در قرن ۱۸وحشت بزرگی روسیه تزاری را به لرزه درآورد و آن قیام پوگاچف بود که نشان دهنده اختلاف شدید طبقاتی در زمان این عصر طلایی است.
با وجود پیشرفت های نظامی و دیپلماسی در روسیه قرن هجدهم اما فاصله طبقاتی بین اشراف و گروه های دیگر کاملا مشهود بود تا جایی که حتی برخی دسته های سرف ها باید گرسنگی را تحمل می کردند البته این تنش ها در کشوری که دائم درگیر جنگ با دیگر کشور ها هست جای تعجب باقی نمی گذارد.
دادگاه ها هم نسبت به این فاصله طبقاتی و بی قانونی ها بی توجه بودند در سطح اجتماعی افزایش بی قانونی منجر به افزایش بی
اعتمادی بین طبقات و بر این اساس پیدایش مبارزه و تنش بین آنها شد اشراف حتی دهقانان را اموال خود دانسته و بر روی آنها قمار می کردند و خانواده های دهقانان را موقع فروش از هم جدا می کردند و دهقانان را مورد شکنجه قرار می دادند و همه اینها عاملی برای برانگیخت شدن دهقانان بود.
مقامات هم علاقه ای به بهبود وضع کشور نداشتن و فقط از موقعیت خود برای کسب ثروت استفاده می کردند.
سیاست داخلی و خارجی کاترین باعث افزایش قدرت و نفوذ اشراف در دول محلی سرزمین ها شد کاترین قدرت خودمختاری اربابان را در ایالات گرفت اما سیاست کاترین باعث شد قوانین فئودال بر مردم سخت گیر تر شود.
فتح سرزمینهای تازه، ولخرجی های او و هزینه سنگین طرح های جدید، کاترین را مجبور کرد که مالیات اشراف را افزایش دهد و فشار این مالیات های اضافه، بر دوش دهقانان روستایی بود. با اینکه کاترین اولین تزاری بود که مشاورانش را ترغیب می کرد.
راههایی برای بهبود شرایط دهقانان بیایند، اما سیاست های او موجب وخامت حال دهقانان شده بود.
دهقانانی که در کارخانه های متالوژی اورال به کار گرفته شده بودند از کار اجباری سخت رنج می بردند کاترین ، که خود را یک پادشاه روشنفکر می دانست ، قانونی را تصویب کرد که کنترل مرکزی بر اداره منطقه ای را تقویت می کرد و این قانون نهاد برده داری را تقویت می کرد.
برای همین در دوران او بارها شورش های دهقانی رخ داد که شورش پوگاچف در دهه۱۷۷۰ مهمترین آن بود که می گفت پتر سوم است که زنده مانده و حتی با اعدام رهبر آنان پوگاچف نیز مانع از تداوم شورش نشد و ناچار در میدان اصلی هر روستایی یک سکوی اعدام کار گذاشته شد و اعدام و شلاق و تبعید برای شورشیان وضع گردید.
در زمان سلطنت کاترین دوم بسیاری از افراد خود را به عنوان پتر سوم معرفی کردند و برخی شمار این افراد را تا چهل نفر ذکر می کنند اما موفق ترین این افراد پوگاچف بود او بود که توانست طی دوسال یکی پس از دیگری قلعه ها را فتح کند و صفوف ارتشیان کاترین دوم را در هم شکند.
قیام پوگاچف به چهار مرحله تقسیم می شد
مرحله اول:)سپتامبر۱۷۷۴_مارس۱۷۷۴)تشکیل و رشد ارتش پوگاچف، تسخیر سرزمین های جدید
مرحله دوم:)آوریل۱۷۷۴_اواسط ژوئیه۱۷۷۴)شکست قیام و فرار پوگاچف
مرحله سوم)ژوئیه۱۷۷۴_اوایل سپتامبر۱۷۷۵)تالش پوگاچف و بازماندگان سپاهش برای از سرگیری قدرت
مرحله چهارم)سپتامبر_ژانویه۱۷۷۵)شکست آخرین کانونهای قیام
پوگاچف که از کازاک های ناحیه دن بود قبال سروان ارتش تزار بود و در جنگ با عثمانی و آلمان شرکت کرده بود
پوگاچف بلافاصله پس از ازدواجش به جبهه های جنگ اعزام شد و در سال های۱۷۵۷تا۱۷۶۳ در پروس هفت سال به جنگ
پرداخت و با هنگ خود در لشکر کنت چرنیشف خدمت کرد و با مرگ پتر سوم به روسیه برگشت او درسالهای۱۷۶۳تا۱۷۶۷در روستای خود به زندگی اش پرداخت و وقت خود را با دو فرزند خود پسرش تروفیم و دخترش آگرافنا گذراند
او به همراه یاران کاپیتان الیسی یاکوولف به لهستان به دنبال پیروان ایماندار فراری فرستاده شد و تا آنها را به روسیه بازگردانند پس از آن او به جبهه جنگ با عثمانی در سال های۱۷۶۸تا۱۷۷۰شرکت کرد و در آنجا بیمار شد و از کار برکنار شد با اینکه پوگاچف در زمانی که افسر بود مورد توجه کاترین بود و در رفاه زندگی می کرد
در جریان یک ماموریت در منطقه ولگا با مشاهده وضعیت بد زندگی سرف ها،ارتش را ترک کرد و به حمایت از آنها دست به قیام
جرقه های قیام
پوگاچف ادعا داشت در بازدید از قسطنطنیه و بیت المقدس با تماس با روم دوم و دیدار محل مرگ مسیح مقدس بودن قدرت خود را تایید نموده است.
قزاق ها به بهانه بازگرداندن عدالت در پی قدرت ناعادلانه کاترین دوم و تحسین پتر سوم دروغین بودند و او را نماینده مردم مظلوم می دانستند آرمان این قزاق ها دولتی آزاد و حضور یک پادشاه دهقان بود.
پوگاچف که خود را پتر سوم مینامید فرار کرد و شروع به ملاقات با تحریک کنندگان قیام های قبلی کرد و با آنها در مورد احتمال یک خیزش جدید گفتگو کرد در این زمان فرمانده پادگان شهر یایتسکی سرهنگ دوم آیدی سیمونوف دو تیم را برای دستگیری پوگاچف مامور کرد اما کاری از دست این دو تیم بر نیامد.
نقطه شروع قیام پوگاچف مزرعه تولکاچف در جنوب شهر یایتسکی بود و در اندک مدتی هوادارن فراوانی بدست آورد و بسیاری از دژ های نظامی منطقه را تصرف کرد.
حرکت های اولیه قیام خیلی مختصر و تاثیر گذار بود پوگاچف و نیروهایش علیه پاسگاه بودارین که پادگانی کوچک بود حرکت کردند و قزاق ها نیرو های دولتی را شکست دادند و قلعه سقوط کرد.
فتح این قلعه باعث محبوبیت پوگاچف بین دهقانان و مردم منطقه اورال و ولگا شد و قیام با سرعت در منطقه کاما،تاتارستان،اورال و اورنبورگ گسترش یافت.
صفوف سپاه قزاق پوگاچف در اندک زمانی بین سال های ۱۷۷۳تا۱۷۷۴ با گروه هایی از دهقانان و مردم اورال پر شد و به چندین هزار نفر رسید مانند گلوله برفی که با حرکت بر روی دامنه کوهستان باعث بهمن میشود.
مقامات محلی برای خنثی کردن این قیام تالش بسیار کردند اما کمبود منابع و اندک بودن نیروها اجازه مقاومت از آنها را گرفته بود.
در دوران وقوع این خیزش روسیه درگیر جنگ با امپراتوری عثمانی بود و به همین دلیل بیشتر نیرو های روس در مرز عثمانی تمرکز داشتند و این باعث شد تا آنها در ابتدا در سرکوب این خیزش ناتوان باشند.
پوگاچف موفق شده بود چند واحد اعزامی ارتش تزار را شکست دهد در اندک مدتی بیش از ده هزار هوادار مسلح به دست آورد و شهرستان های زیادی را تصرف کرد و نزدیک بود که قیام او سراسری شود که تزار برای سر او ۲۸ هزار روبل طلا جایزه تعیین کرد.
پوگاچف در اوج قدرت خود بر بیشتر مناطق میان رود ولگا و رشته کوه اورال تسلط یافته و قازان پایتخت تاتارستان را نیز تصرف کند.
از قساوت های شکل گرفته توسط پوگاچف و هم دستانش باید به اعدام افراد،سرقت اموال،آتش زدن املاک، تجاوز به نوامیس و شکنجه ای مرسوم به عنوان پوست زنده اشاره کرد.
قیام پوگاچف به عنوان یکی از قدرتمند ترین جنگ های داخلی در تاریخ روسیه شناخته شده است.
اصلاحات به سبک پوگاچف
او در مرحله اول قیام به اعاده امتیازات پایمال شده قزاق ها پرداخت او از نارضایتی های موجود استفاده کرده و با تشکیل دولتی
جایگزین در منطقه تحت تسلط خود به انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی از جمله لغو نظام ارباب رعیتی در روسیه که به سرواژ معروف بود سرواژ ها به موقعیت اجتماعی_اقتصادی روستاییان نا آزاد در نظام فئودالیته اشاره داشت. از دیگر اصلاحات او می توان لغو خدمت اجباری سربازی و مالیات گیری را نام برد. البته هیچ یک از اصلاحاتی که وی انجام داد پایدار نبود.
عوامل شکست قیام
نقطه ضعف سپاه پوگاچف نداشتن فرماندهان با تجربه در امور نظامی و انضباط جنگی بود. از دلایل شکست پوگاچف باید به برخی
مواد اشاره کرد مانند:
فقدان برنامه ریزی تاکتیکی ماهرانه (قزاق ها مانند گذشتگان خود مبارزه کردند به دور ازهر گونه نظم و اطاعت از مافوق)
با اینکه pugachevism به طور گسترده ای در روسیه گسترش یافت اما همه جمعیت استان های تحت کنترل از قیام حمایت
نکردند. این جنگ به یک جنگ تمام عیار مردم یافراد،سرقت شکل گیری اقتصادی امپراتوری هنوز به پایان نرسیده بود و مردم به حاکمیت قوی ایمان داشتند و صبر دهقانانی که زیر یوغ صاحبان زمین بودند هنوز تمام نشده بود. به همین دلیل چندین پشتیبانی
گسترده ای از شورشیان نکردند ولی با این وجود سرزمین های وسیعی تصرف شد
آنها در اواخر سال۱۷۷۴چندین شکست پیاپی را متحمل شده و پوگاچف با خیانت یارانش دستگیر شد.
سرانجام ژنرال مسکسون به سرکوب پوگاچف پرداخت. پوگاچف رهبر ارتش شورشی عواقب غم انگیزی را متحمل شد و حتی ذکر نام وی ممنوع شد
ملکه گزینه مذاکره با شورشیان را رد کرد و پوگاچف که خود را پتر سوم نامیده بود با این کار شاید حمایت بخش خاصی از جامعه را بدست آورد، ولی باعث عدم موفقیت امکان عفو او شد
پول باعث شد که طرفداران پوگاچف و همان هایی که پوگاچف به خاطرشان جان بر کف نهاده و قیام کرده بود او را در خواب
دستگیر کنند و به عوامل تزار تحویل دادند سپس پوگاچف را در یک قفس آهنین قرار دادند
پایان پوگاچف و یاران پوگاچف به مسکو منتقل شد و در تاریخ ۱۱ژانویه به شکل وحشیانه ای اعدام شد قزاق انقلابی روسیه، به فرمان تزار وقت در مسکو چهار شقّه شد.
در برخی منابع تاریخی عدد ا۲ژانویه ذکر شده و ژنرال پیتر پانین مسئول انتقام از شورشیان شد. حدود هشت نفر از یاران پوگاچف محکوم به کار سخت در سیبری شدند و مقاماتی که به او کمک کرده بودند از اقتدار محروم و تخریب شدند و نماینده های روحانیان از شان و منزلت خود محروم شدند. با وجود خیانت برخی اطرافیانش پوگاچف تا آخرین لحظه عمر از عمل خود دفاع کرد و ابراز پشیمانی نکرد و گفت روزی افرادی دیگر این کار او را که یک واقعیت است دنبال خواهند کرد.
به گفته شاهدان پوگاچف در آخرین ساعات عمر خود با شجاعت،شرافت و عزت به سوی مرگ رفت او خیانت چند تن از اطرافیانش را به حساب نادانی و نداشتن آگاهی و طمع پول ناشی از فقر طولانی آنان گذاشت و گفت که طبق تجربه او نخست باید مردم تحت ستم را بیدار کرد و سپس آنان را برانگیخت تا بپاخیزند و حق خود را بستانند (از مردمی که در خواب هستند جز خواب دیدن کاری ساخته نخواهد بود).
جنگ های دهقانی پوگاچف بزرگترین قیام خودجوش مردمی دهقانی روسیه بود آنها محافل حاکم روسیه را به طور جدی ترساندند تا جایی که خانه ای که پوگاچف در آن قبال زندگی می کرد توسط حکومت به آتش کشیده شد و حتی نام روستا مادری او دستخوش تغییر قرار گرفت و توسط حکومت به مکانی دیگر منتقل شد و نام رودخانه یائیک به اورال تغییر داده شد و ارتش قزاق منحل شد.
جنگ دهقانی پوگاچف نشان داد که مدیریت اداری در حومه این کشور ضعیف است بنابراین دولت با عجله تحولاتی را آغاز کرد و در سال۱۷۷۵اصالحات استانی برای تفکیک استان ها انجام شد و در نتیجه نقشه امپراتوری تغییر یافت به جای۲۰استان۵۰استان شکل گرفت و قدرت بین اشرافیت متمرکز شد.
با این قیام واحد های نظامی قزاق به ارتش تغییر نام دادند و فرصتی برای رسیدن به سروانی برای قزاق ها فراهم شد در۱۹مه۱۷۷۹ با ترکیب استان های کوچک و گسترش استان ها مانیفستی در مورد کاهش روز های کاری و افزایش دستمزد دهقانان به ثبت و امضا رسید
پس از اتفاقات قیام پوگاچف روند کشورداری دستخوش تغییر قرار گرفت. مانند
۱_کاهش مالیات برای قزاق ها
۲_کاهش محدودیت دهقانان مشغول در کارخانه
۳_اصالحات استانی
۴_شکل گیری افراد در حومه ملی
۵_رودخانه یائیک به اورال تغییر نام داد
ملکه ایده های لیبرال خود را رها کرد و توجه ویژه ای به امنیت سرزمین های شرقی کرد این آخرین شورش بزرگ در امپراتوری روسیه بود ماجرای این شورش که بزرگ ترین خیزش دهقانی تاریخ روسیه توصیف شده در آثار متعددی از جمله دختر سروان اثر الکساندر پوشکین نویسنده رمانتیک روس روایت شده است
نتیجه گیری
با توجه به گزارشات و تحقیق های انجام شده در رابطه با وجود تبعیضات و سختی ها برای اقلیت هایی همچون قزاق ها و دیگر
اقوام و اقشار ما شاهد وجود تنش و درگیری بین این اقوام و اقشار با حکومت مرکزی هستیم دولت روسیه باید در مقابل این تنش ها با یک سیاست هوشمندانه و تنش زدایی ضمن تحکیم حاکمیت خود بر منطقه ولگا و اورال پوگاچف را در انزوا قرار میداد و از شکل گیری قیام های مردمی جلوگیری میشد از طرفی ممکن است برخی کشور های ضی نفع در تحریک پوگاچف برای شکل دادن به قیام نقش داشته تا هم رابطه دولت روسیه با دهقانان را سیاه تر کنند و هم توانایی بهره مندی از منطقه استراتژیک و حاصلخیز ولگا را از روسیه سلب کنند در حالی که قیام پوگاچف به حق بود و به دنبال عدالت و باز پس گیری حق پایمال شده دهقانان بود اما دولت روسیه با اندکی تدبیر،انسجام و وحدت ملی توانایی جلوگیری از این قیام را داشت و ضمن حفظ قاطعیت خود در جدال با دشمنان خارجی می توانست از تصرف این منطقه توسط پوگاچف جلوگیری کند
بهترین و کم هزینه ترین روش مقابله با این قیام نیز محترم شمردن حق اقلیت ها و حفظ جایگاه اجتماعی و تامین رفاه اقتصادی آنها بود
منابع
الکساندر پوشکین(۱۳۸۹)دختر سروان،امیرکبیر
تاریخ روسیه از آغاز تا انقلاب اکتبر؛ تألیف ن. بریان شانینوف؛ ترجمه و اقتباس خانبابابیانی. تهران: دانشگاه تهران،۱۳۵۲
روسیه تزاری؛ تألیف جیمز ای. استریکلر، ترجمه مهدی حقیقت خواه، تهران: ققنوس، ۱۳۸۱
کوزه گر کالجی،ولی،دلایل و زمینه های تاریخی و ذهنی عدم تفکیک بین قزاق ها و کازاک ها،موسسه مطالعات و پژوهش های
سیاسی
مهمترین رویداد های تاریخی در عرصه جهان در روز ۲۱ژوئیه،TRTفارسی_2017,1,21_2022,12,15
آن25,11,139
۱۱ژانویه،قیام پوگاچف در روسیه و خیانتی که به او شد،آفتاب آنالین_۱۳۸۵،۸،۲۰_۱۴۰۱،۹،۲۶
همه چیز زیر سر کاترین کبیر است،مجله اینترنتی بهترینها،۱۳۹۳،۵،۱_۱۴۰۱،۹،
*دانشجو مقطع کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه گیلان
parsa.amozegarr@gmail.com