اختصاصی حکایت گیلان | سامان بدر: چین از اواسط قرن بیستم از یک کشور مهجور، پرجمعیت و عقب افتاده به پرسرعت ترین اقتصاد دنیا تبدیل شده است. حالا آن ها از نظر تولید ناخالص داخلی دومین کشور دنیا شناخته میشوند و هدفشان کسب رتبه اول جهان است. بعید هم نیست با این روند سرعت چنین اتفاقی در سالهای آتی رقم بخورد. هرچند این امر نیازمند معادلات سیاسی جدید جهان و همچنین افول قدرت ایالات متحده است. از این منظر رابطه چین با کشورهای عربی از جمله عربستان میتواند نیل به اهداف استراتژیک دولت پکن را به جلو ببرد، ولی این امر نیازمند تغییراتی در سیاست های این کشور است.
البته برای آمریکایی ها رابطه چین با عربستان یک تهدید محسوب میشود. آن ها عربستان را کشور نزدیک به خود می دانند. در دولت ترامپ هم این نزدیکی بیشتر از همیشه دیده شد. ولی دولت بایدن بند نخ این ارتباط قوی را پاره کرد. ولی نزدیک تر شدن رابطه چین با عربستان در صورتی برای آمریکاییها فرصت محسوب میشود که پای دولت ایران نیز به وسط کشیده شده است. بیانیه مشترک چین و عربستان درباره ضرورت همکاری ایران با آژانس و عدم مداخله در کشورهای دیگه ، حمایت از عربستان و امارات در جنگ یمن و جزایر سه گانه یک چالش بزرگ برای دولت ایران ایجاد کرده است. برای آمریکا دوری چین از ایران حداقل در کوتاه مدت بهتر از نزدیکی آمریکا و عربستان است. برای چینی ها هم فرصت خوبی است که از معادلات فعلی جهان نهایت بهره برداری را ببرند.
برای دولت چین تعریف تبدیل «تهدید به فرصت» به طور واضح بارها دیده شده است. بعد از حادثه «میان تیان آن من 1989» و کشتار دانشجویان چینی، روند اصلاحات اقتصادی در این کشور بیشتر از گذشته دیده شد. سقوط اتحاد جماهیر شوروی هم باعث شد که چین هرچه بیشتر از اقتصاد سوسیالیست مائویستی خود فاصله بگیرد و درهای بازار جهانی را به روی کشور خود باز کند. همین چند سال پیش بود که وزارت خارجه چین در بیانیه ای در واکنش به انتقادات درمورد حادثه «میدان تیان آن من» گفته بود که اگر آن اتفاق نبود اصلاحات اقتصادی و سیاسی را در چین شاهد نبویدم. همین اخیرا هم اعتراضات در واکنش به محدودیت های کرونایی خیلی سریع به تغییرات مختلف و کاهش محدودیت ها تبدیل شد. بسیاری ممکن است بگویند چین از اعتراضات می ترسد و از سوی دیگر نشان می دهد که آن ها همیشه به تغییرات در داخل سیستم بدون این که ساختار سیاسی آن ها برهم زده شود اعتقاد دارند. چینیها استاد بندبازی شده اند که قصدشان کسب رتبه اول جهانی است و نه منافع ایدئولوژیکی که سالها درگیر آن بودند. برای همین است که در این معادله رابطه با کشوری مثل عربستان اهمیت بسیار بیشتری چون مسائلی چون قرارداد 25 ساله با ایران دارد. حداقل فعلا که اینجوری نشان میدهد!