اختصاصی حکایت گیلان | مینا زمانی: بررسی حوادث اخیر کشور از منظر مختلف،  از جمله مسائل مورد بحث بین اصحاب نظر و اندیشه بوده است. 

در این رابطه حکایت گیلان در گفتگو با برخی از اساتید علمی و دانشگاهی نقطه نظرات مختلف را مورد بررسی قرار خواهد داد. دکتر رضا علیزاده استاد جامعه شناسی دانشگاه گیلان اولین فردی بود که در گفتگو با حکایت گیلان در این رابطه صحبت کرد. 

رضا علیزاده در گفتگو با خبرنگار حکایت گیلان و در ارتباط با برون رفت از بحران های متعدد اقتصادی و اجتماعی گفت: کشور های زیادی در دنیا وجود دارند که مسیر های علمی را طی می کنند و بسیاری از مشکلات جامعه را حل می‌کنند. اما متاسفانه در جامعه ایران اینگونه نیست و علم جنبه خصوصاً در حوزه علوم انسانی ویترینی دارد  ،در حالی که ما برای برون رفت از این مشکلات به علوم انسانی قوی و موثر نیازمندیم. یکی از دلایل مهم مشکلات امروز کشور عدم اعتماد به علوم انسانی است تا زمانی که اعتمادی نسبت به  آن وجود نداشته باشد نمی توانیم مشکلات را حل کنیم پس مهمترین نکته بازگشت به علم است.

این استاد جامعه شناسی در ادامه گفت: نکته بعدی  فقدان شایسته سالاری است.یعنی شایستگان بتوانند در ارگان ها و دستگاه ها حاکم شوند نه افرادی که با رانت ،پارتی و لابی گری بر سرکار می آیند.

وی ادامه داد: گزارش‌های مرکز آمار ایران در زمینه های اقتصادی و اجتماعی حاکی از ارتباط تنگاتنگ سقوط اقتصاد و افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی با معضلات اجتماعی و به تبع آن افزایش ناامیدی دارد. طبق اعلام رسانه های داخلی نرخ تورم در مهر ماه ۱۴۰۱ برای خانوارهای کشور ۴۲/۹ درصد اعلام شده است که ۸ درصد افزایش را نشان می‌دهد. به دنبال آن، آمارها نشان می دهد جمعیت بیکار کشور در بهار امسال بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر افزایش یافته است. همچنین سرقت های ثبت شده در پنج سال اخیر بیش از ۳۰۰ درصد افزایش داشته است. در سال ۱۴۰۰ تنها صد و چهل هزار  مورد سرقت به ثبت رسیده است.همچنین بر پایه آمار ثبت احوال کشور در بهار سال جاری ۴۴۱۵۹ مورد طلاق به ثبت رسیده است که نشان از افزایش آمار طلاق در کشور می باشد. همچنین  از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، ۵۰۰ هزار نفر به تعداد مهاجران ایرانی افزوده شده، که تمامی این آمارها نشان از بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور و کاهش امید به آینده برای نسل جوان است.

این استاد دانشگاه در ادامه عنوان کرد: ما همیشه با مفهوم نارضایتی در ایران روبرو بوده‌ایم اما آن چیزی که در حال رخ دادن است بسیار مخرب و ویرانگرتر است، زوال امید به آینده است. چون عدم امید به آینده در اشکال مختلف خود را نشان می دهد، بخشی ایزوله و افسرده می شود بخش دیگری  مهاجرت را انتخاب می کنند و گروهی هم  شورش یا جنبش اجتماعی را انتخاب می کنند.پس بنابراین هنگامی که با لشکر ناامیدان مواجه می شویم که عمدتاً در سنین ۲۰ تا ۳۵ سال هستند باید انتظار واکنش های متعددی را داشته باشیم.

علیزاده در ادامه گفت: مهاجرت  راه حل بسیاری از تحصیل کردگان و نخبگان در  واکنش به اوضاع کشور بوده است .یعنی افرادی که با وجود علاقه فراوان به کشورشان  مهاجرت برای داشتن زندگی بهتر  را انتخاب می کنند و وقتی در کشور آینده مناسب خود را مشاهده نمی کنند جلای وطن را بر می گزینند. بخشی دیگر نیز دچار انزوا می‌شوند و بیماری های روحی و روانی و  به هم ریختن سلامت جامعه از دیگر تبعات ناامیدی نسبت به آینده می باشد. و بخش دیگری به دلیل احساس طرد شدگی در وضعیت جامعه طغیان را انتخاب می کنند.

وی در پایان گفت: متاسفانه در جامعه  افزایش عدم امید به آینده و محقق نشدن خواسته ها باعث شده است که افراد دست به خشونت بزنند.

روند خسارت بار سیاست های غلط در جامعه ما را با بحران های متعددی روبرو نموده است. ناامیدی نسبت به آینده همه شهروندان را دربر گرفته و زنگ هشدار اجتماعی را به صدا دراورده است.البته جامعه شناسان در دو دهه اخیر در پیمایش های مختلف به زبان های مختلف داده ها را در اختیار سیاستگذاران قرار داده اند اما گویی صدای کنش‌گران و کارشناسان به جایی نمی‌رسد، چرا که هر روز وارد مرحله جدیدی از سو مدیریت و نادیده گرفتن نظرات کارشناسی  هستیم. بی تفاوتی اجتماعی،افول سرمایه اجتماعی و اخلاق عمومی، تزلزل امنیت روانی و اجتماعی و نادیده گرفتن حقوق شهروندی از جمله نکات پر رنج این ماجرا است.