پنجشنبه, 30 فروردین 1403
پنجشنبه, 30 فروردین 1403

نسل پرسش یا پرستش

۱۴۰۱/۰۷/۲۷ ۱۳:۲۴ چاپ

اختصاصی حکایت گیلان | مهدیه زیّن:


در حال تابعیت از الگو های نخ نمای تاریخ انقضا گذشته، احساس ما شبیه آدم هایی است که سوار ماشین زمان شده و گویی درچهل سال گذشته روزهای متفاوتی از لحاظ ماهیتی را، در قرنی گذرانده!!
ما با نسلی پر از سوال آن هم سوالات کالیبره روبرو شده ایم،««نسلی که نسل پرسش است نه پرستش»»

اتفاقات اخیر ، ثابت کرد که در زمان وقوع بحران،  بیش از اینکه به فکر عملی کردن تاکتیک ها باشیم، باید با سنجش دقیق موقعیت، مذاکره و گفتگو را در اولویت قرار دهیم.
باید پذیرفت که  تلاش معقولانه بر مداخله عملی و تاکتیکی ارجحیت دارد و ما با عصر جدید گفتگو مواجه شده ایم.
اشتباه و خطا در این روزها به قدری شدید و جبران ناپذیر است که ما را ملزم میکند که به جای عجله و واکنش های سریع، تامل بیشتری داشته باشیم و باجدا کردن فرد و یا همان احساسات در مشکل و همچنین کنار گذاشتن نگرانی ها نسبت به موقعیت،، به عبارتی به جای درگیر کردن ارکان مدیریتی به پیش بینی خواسته های طرف مقابل، چرایی درخواست هایش را پیدا کنیم و با همکاری و همراهی با ایجاد استانداردهای منطقی و قانونی مورد توافق، به ارزیابی راه حل های احتمالی بپردازیم.

فضای احساسی امروز، همان شکل اندیشه و تفکر روز ماست ماست که در آن دوطرف با سو گیری شناختی، با اعمالی غیر منطقی و خودخواهانه به هم می نگرند تا جایی که چنان دچار سوتفاهم شده اند که اگر ما منصفانه به باورهای امروز اینان نگاه کنیم متوجه سردرگمی هایشان خواهیم شد.

چرایی‌ها امروز آنقدر زیاد شده است که تکنیک های چه باید باشد عملا دیگر اثری ندارند و مشکل اساسی، چنان صدایش بلندتر از گذشته  شده است که در تمام کنش و واکنش های دوطرفه اخیر ،مسئله «: اصلا چه باید باشد»» موسیقی زیر صدای همه فریاد هاست.
متاسفانه تلاش امروز مدام بر تسلط داشتن بر احساسات و هوش هیجاتی افراد است که البته این در کلیات مذاکره دوطرف قستی از بخش اصلی مذاکره است در حالی که برای آرام کردن فضا و افراد، ایجاد اعتماد و تفاهم متقابل و استنباط نیازها و متقاعد کردن طرفین به منظور همدلی 
اهمیت بالایی دارد که این امر خود نیازمند داشتن مهارت ها و تاکتیک های روانی می باشد، که ارزان ترین و اثر گذارترین راه برای رسیدن به این مهم، گذارترین راه برای رسیدن به این مهم، تنها و فقط گوش دادن است.
گوش دادن یا همان همدلی تاکتیکی، تمایل صادقانه طرفین را به درک بهتر و بیشتر نشان میدهد. اساسا زمانی که انسان در معرض شنیده شدن قرار میگیرد، راحت تر و بیشتر افکار و احساساتش را صریح و بدون هیچ تغییری بیان میکند، در نتیجه حالت تدافعی خود را کنار گذاشته ومخالفت خود را به حداقل می رساند و با علاقه بیشتر به نظرات و سوالات طرف مقابل توجه میکند و در نهایت با آرام و منطقی شدن طرفین  احتمال حل شدن مشکل و مسئله بالا می رود.
بله، گوش دادن، همان هنر رزمی تعادل بخشیدن به رفتارهای نامحسوس هوش هیجانی و مهارت قاطعانه نفوذ به منظور دست یابی به ذهن طرفین است..  گوش دادن بر خلاف نظر افراد بی قائده و هیجان محور، نه تنها عملی منفعلانه نیست بلکه امروز فعالانه ترین کار است.
ما در همدلی تاکتیکی یا همان گوش دادن نه تنها خبره نیستیم بلکه این روزها از روی عمد، خود را به نشنیدن  هم زده ایم.
چگونه میتوان بدون شنیدن و داشتن اطلاعات، اثر گذاری منطقی بر رفتار یکدیگر داشته باشیم..
تعریف صریح خواسته یعنی چیزی که ما از هم میخواهیم، که قطعا در فرایند تحقق آن حذف مناقشات اجتناب ناپذیر است، اما واقعیت این است که چگونگی بدست آوردن خواسته ها بدون شنیدن درست و صحیح، امکان پذیر نخواهد بود و اینگونه میشود که در مسیر نادرست تحقق خواسته ها تحمیل  در فرآیند مطالبه با وارد کردن فشار و آسیب، حرف هایش را با خشم فریاد میزند. حرف هایی که امکان شنیده شدن همدلانه را داشت و میتوانست با خلع سلاح طرفین هر دو را به تسلیم وادار کند، البته نه تسلیم از سر استیصال بلکه تسلیمی که طرفین به خودی خود آن را تایید و  تصدیق میکردند.
بیایید چراهای همدیگر را بشنویم.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان