حکایت گیلان | دخترک حلق آویز شده بود ،بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردند.پزشکان تمام تلاش خود را به کار بستند تا او دوباره به زندگی بازگردد اما اهدای عضو و جان بخشیدن به بیماران نیازمند آخرین برگ از دفتر زندگی او شد.
به نقل از رکنا : ماجرا به یکی از روزهای آذرماه امسال باز می گردد، صدای فریادهای دخترکوچک خانواده مطلب پور سکوت خانه را در هم شکست. وقتی والدین نرگس مطلب پور ۱۶ ساله دخترشان را حلق آویز از چهارچوب در مشاهده کردند دنیا روی سرشان خراب شد. بلافاصله دختر نوجوان به بیمارستان منتقل شد شاید امیدی به بازگشتش به زندگی باشد اما دست سرنوشت در آخرین برگه دفتر زندگی او پایان دیگری را نوشته بود.
نرگس مهربان بود، هنوز در شوک ماجرا هستیم. درخانواده آنها حتی کوچکترین ناراحتی و مشکلی وجود نداشت،ای کاش علت این ماجرای تلخ را می دانستیم. این ها را اکبر باقری دایی نرگس می گوید و ادامه می دهد: آن روز خواهر نرگس و دوستش چندبار با او تماس می گیرند اما او پاسخ نمی دهد. نگرانش می شوند و به خانه می روند. اما نرگس را درحالی که شیشه بالای در اتاق را شکسته بود و با چادر مادرش خودکشی کرده بود را می بینند.
با دیدن این صحنه بلافاصله خانواده دختر جوان او را به بیمارستان امام حسین (ع) شهرستان بهارستان منتقل می کنند. به این ترتیب بود که نرگس تحت نظر پزشکان بیمارستان تحت نظر گرفته شد و این درحالی بود که خانواده اش دست به دعا برداشته بودند تا دختر نوجوانشان دوباره به زندگی بازگردد.
دایی نرگس می گوید: خواهرزاده ام حدود یک هفته در بخش مراقبت های ویژه بستری بود. پزشکان برای بازگرداندن او به زندگی خیلی تلاش کردند اما درنهایت او دچار مرگ مغزی شد و همه امیدهایمان از بین رفت.