اختصاصی حکایت گیلان | محمدهادی مرادی: کمتر از 10 روز تا آغاز سال تحصیلی جدید باقی مانده است. تقریبا تمامی اولیا، دانشآموزانشان را ثبتنام کردهاند و آماده رسیدن مهرماه هستند. در این بین شهریه مدارس غیردولتی یکی از دغدغههای همیشگی اولیا و مدیران بوده است.
رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی طی مصاحبهای پیرامون شهریه مدارس غیردولتی گفته است: «شهریه مدارس غیردولتی از 4 میلیون شروع شده تا 35 میلیون و 600 هزار تومان است. البته برای شهریه ثابت و فوق برنامه درسی است و برای مکمل هم به همه مدارس اجازه دادیم از صفر تا 38 درصد با نظرسنجی از اولیا و ارائه برنامه مکمل، بتوانند شهریه دریافت کنند.»
جالب است که محمودزاده با درنظر گرفتن فضای مدارس، فعالیتهای فوق برنامه و نرخ تورم در کشور، این امکان را به مدیران میدهد تا برای مدارس خود شهریه مصوب کنند. حال هم به سبک دانشگاهها، اسم شهریه ثابت و شهریه مکمل شنیده میشود. درصورتیکه مدارس غیردولتی با اعلام یک نرخ مشخص هردو را باهم مطالبه میکنند و قسمتی از برنامههای اصلی آموزشی را در قالب مکمل و فوق برنامه اجرا میکنند و دانشآموز نیز حتی ناخواسته مجبور به شرکت در این برنامهها و به طبع آن پرداخت هزینه آن هم اجتناب ناپذیر است.
سقف مشخص شده برای شهریه هم در نوع خودش جالب است، 36 میلیون و 600 هزار تومان. در استانهایی مثل تهران طبیعتا شهریه مدارس غیردولتی از این مقدار بیشتر است اما نمیدانم معاون چه اصراری دارد که برای مدارس غیردولتی سقف شهریه تعیین کند.
در گیلان نیز نرخهای مصوب شده توسط مدارس، نظارت خاصی ندارد. هر کس با هر عنوان فوق برنامه، آپشنی برای مدرسه خود متصور میشود و آن را در لیست بلندبالای امتیازات خود میاورد. زمانی یک کلمه «هوشمند» در تابلوی مدارس، تفاوت فاحشی در نرخ شهریه مدارس ایجاد میکرد. برای ثبت این کلمه نیز تنها به یک ویدیو پروژکتور و یک عدد لپتاپ نیاز بود. حال که گزینههای بیشتری در پیش روی مدارس برای ارتقای سطح هوشمندی مدارس و افزایش شهریه میباشد. حال این ابزار تا چه حد در بهبود عملکرد تدریس موفق بودند، معلوم نیست!
این قبیل افزایش شهریهها فاصله اختلاف طبقاتی و آموزشی را بیشتر میکند. نرخ تورم هرچه قدر که در شهریه مدارس و هزینهها اعمال میشود، در درآمدها اعمال نمیشود. اکنون تنها طبقه خاصی از مردم به سمت مدارس غیردولتی میروند. دیگر صنف کارگر و کارمند و حتی خود فرهنگیان، کمتر و با زحمت به سمت این مدارس میروند.
آموزش و پرورشسها چنین مسائلی را برنمی تابند و حتی می گویند شهریه نجومی نداریم. کلاس کنکور مدارس هم به قول آقای محمودزاده ربطی به آن ها ندارد. وی می گوید: «کلاس کنکور ربطی به شهریه ما در مدارس ندارد. با توافق خود اولیاست و جزو شهریه ما نیست. بخشی از مدارس هم آموزش زبان تخصصی ارائه میدهند.»
این در حال است که مدارس و موسسات کنکوری بدل به یک بنگاه کسب درآمد شده است و بدتر از مدارس غیردولتی، بدون هیچ نظارتی مبالغ هنگفتی رد و بدل میشود. نظارتی هم روی آن ها نیست و آموزش و پرورش از خودش رفع مسئولیت می کند. این وسط تنها چیزی که ارزشی ندارد، آینده دانشآموزان، چه به لحاظ تحصیلی و چه به لحاظ روانی است.
کاش این بازی با کلمات و از زیر بار حقیقت موجود شانه خالی کردن را به اتمام می رساندند و تقصیر را به گردن دیگری نمی انداختند.
کنکور، موسسات آموزشی و مدارس غیردولتی ضربه سنگینی به پیکره آموزش کشور وارد کرده است و جدای از ایجاد اختلاف طبقه مالی به اختلاف طبقه فرهنگی و اجتماعی نیز بدل شده است. اوضاع آموزشی و پرورشی در مدارس را یک دست نیست و عموم مردم نمیتوانند با پرداخت هزینههای گزاف، فرزندانشان را در مدارس غیردولتی ثبت نام کنند. پر کردن این شکاف بوجود آمده بین اولیا و مدارس با انکار و دستور حل نمیشود. دغدغه ای که همیشه قرار است با اولیاء بماند و آموزش و پرورش هم همیشه یک توجیهی برای آن پیدا کند.