جمعه, 10 فروردین 1403
جمعه, 10 فروردین 1403
اننقاد یلدا ابتهاج از برخی اعضای خانواده ؛

بی حرمتی به ساحت «سایه» نابخشودنی است!

۱۴۰۱/۰۵/۳۰ ۲۰:۱۵ چاپ

حکایت گیلان | تا به امروز، تحسین و اشاعه زیبایی و نیکی، هم تلاش من بوده، هم انگیزه ام. همانطور که «زیبائی» را نمی شود به بند کشید که «پری رو تاب مستوری ندارد» ، زشتی هم سر انجام بر ملا می‌شود. به روح ما پنجه می‌کشد، می‌آزارد و ناامید می‌‌کند. پس بگذار آینهٔ زیبایی ها باشیم نه زشتی ها.

به گزارش انتخاب، بعد از انتشار اخباری درباره اختلافات خانوادگی و جلوگیری از انتقال پیکر هوشنگ ابتهاج به ایران یلدا ابتهاج (دختر شاعر) در اینستاگرام نوشت: 

تا به امروز، تحسین و اشاعه زیبایی و نیکی، هم تلاش من بوده، هم انگیزه ام. همانطور که «زیبائی» را نمی شود به بند کشید که «پری رو تاب مستوری ندارد» ، زشتی هم سر انجام بر ملا می شود. به روح ما پنجه می کشد، می آزارد و ناامید می‌ کند. پس بگذار آینهٔ زیبایی ها باشیم نه زشتی ها. 

به یاد جملهٔ عمیق احسان یارشاطر می افتم: « امیدوارم که نیکی همیشه به چشم تو زیبا بیاید». نیکی را زیبا دیدن، آدمیزادگی است.

و این روزها که ما و شما مردم ایران و جهان زبان پارسی، در غم از دست دادن پدر، شاعر بزرگ ایران که یک قرن در ستایش زیبایی، عدالت و درستی سرود، در سوگ نشسته ایم، متاسفانه شاهد خامی هائی بودیم که بازگشت پیکر او را به وطن تا به امروز به تاخیر انداخته. بی حرمتی به ساحت او و پیکر او که در هر آیین و مرامی ناپسند است بخشودنی نیست، از جانب هر کسی، حتی نزدیکان او، بی حرمتی به مردم ایران است. با اقداماتی که اینجا در آلمان ما سه فرزند او انجام داده ایم امید داریم تا در روزهای آینده بتوانیم او را در آخرین سفرش در بازگشت به زادگاهش بین مردمی که دوست شان داشت و برای آنان سرود همراهی کنیم. 

با قسمتی از سروده ای از او که سال ۱۳۹۹ در کلن سروده به این انتظار می نشینیم:

گفتم این کیست که پیوسته مرا می‌خواند 

خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم

گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من

من همان عاشقِ دیرینه جان‌افشانم

به هوایِ تو جهان گردِ سرم می‌گردد 

ورنه دور از تو همین سایه سرگردانم

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان