فرد در اثر مصرف مزمن مواد نمیتواند بین نقش مواد به عنوان پاداش و لذت واقعی آن تفکیک قائل شود. میل شدید به مواد مخدر در افراد معتاد لزوما با لذت مصرف همراه نیست. بنابراین، حتی بعد از اینکه مواد دیگر لذتی برای فرد به همراه نمیآورد، فرد معتاد هنوز میل شدیدی به مصرف دارد. حتی وقتی مواد مخدر دیگر لذت بخش نیست، معتاد به دنبال آن میگردد.
اختصاصی حکایت گیلان |طاهره وارسته نویدی*
یکی از ویژگیهای اصلی و تخریبگر اعتیاد به مواد مخدر این است که فرد بهرغم آگاهی از پیامدهای مضر به مصرف مواد همچنان تاکید و سماجت به مصرف مواد و ادامه به آن دارد. از منظر علوم رفتاری، اعتیاد پیامدی مخرب در مدیریت فردی و سوق به دام تصمیمات اشتباه است که باعث میشود فرد به سمت رفتارهای پر خطر گرایش داشته و بدون داشتن کنترل لازم بر رفتارهای خویش و گاهاً بدون تمایل و از سر اجبار به این رفتارها ادامه دهد. منتها اینکه چرا توانایی تصمیمگیری مناسب از نظر پاتولوژیک این افراد مختل میشود؛ و مختل شدن فرایند تصمیم گیری عاملی برای پیشبینی این نکته است که آیا فرد میتواند ظرفیت بهبود انتخابهای خود را حفظ کند یا خیر؟
۱۰ دلیل برای اینکه افراد معتاد مصرف مواد ادامه میدهند.
آسیبپذیری ژنتیکی در افراد معتاد
چرا فقط بعضی از افراد معتاد میشوند و معتاد میمانند؟ شواهد نشان میدهد که عامل ژنتیک در بروز اعتیاد نقش دارد. برای مثال، از تحقیق روی افراد دو قلو و کسانی که به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند چنین برمیآید که حدود نیمی از آسیبپذیر بودن فرد دربرابر الکل ارثی است. به علاوه، مصرف زیاد الکل تغییرات جدی در مغز ایجاد میکند. که توان تصمیم گیری مطلوب را از فرد می گیرد.
خوددرمانی از دلایل مطرح در اعتیاد
وقتی در اثر شرایط غیرقابل تحمل زندگی (تراژدی) از نظر عاطفی رنج میبریم، اعتیاد و مصرف مواد راه حلی سریع برای درمان رضایتبخش و روشی فوری برای گریز از درد و رنج است . مثلا، الکل باعث میشود آرام شویم و نگرانیهایمان را فراموش کنیم. متاسفانه، مغز کسی که زیاد الکل مینوشد به مرور زمان به مصرف مداوم عادت میکند و اضطراب و کجخلقی را به همراه میآورد. بنابراین، فرد به جای اینکه برای پیدا کردن حس خوب الکل بنوشد، مینوشد تا حالت عادی پیدا کند.
کمبود پاداشهای جایگزین بر اثر اعتیاد به مواد مخدر
عدم وجود پاداشهای جایگزین، به جز مواد، تاحدی نیاز به مصرف مواد را توضیح میدهد. پرفسور هارت (۲۰۱۳) میگوید اگر در محلهی فقیر زندگی میکنید که امکانات زیادی برایتان فراهم نیست، تداوم مصرف مواد برای به دست آوردن لذت موقت تا اندازهای منطقی است. امروزه تحقیقات نشان میدهد اگر پاداشهای جایگزین برای افراد معتاد که قبلا از این مزیت برخوردار نبودند فراهم شود، میتوان در ترک مواد به نتایج بهتر دست یافت. بنابراین، شرایط محیطی در درمان اعتیاد و پیشگیری از مصرف مجدد نقش مهمی ایفا میکند.
اختلال نگرش و بینش در افراد معتاد
سوء مصرف مواد باعث بروز اختلال در خودآگاهی فرد (عملکرد غیرطبیعی کورتکس اینسولار) میشود. اکثر افراد درگیر سوء مصرف مواد خطاهای شناختی نا کار آمدی نسبت به خویش و خانواده و همچنین جامعه دارند. این افراد از پذیرش خویش ناتوان هستند و به دنبال شخصیتی داستانی رویاهای خویش اند. عدم آگاهی از شرایط موجود و وضعیت خود را به شکل انکار شدت اعتیاد و عدم نیاز به درمان نشان میدهد . به طور مثال، تنها درصد کمی از افراد مصرف کننده به مشکل خود اعتراف میکنند. این یکی از دلایلی است که نشان میدهد چرا بعضی از افراد حتی وقتی متوجه میشوند اعتیاد زندگیشان را بر باد داده باز هم به مصرف آن ادامه میدهند. تحقیقات نشان میدهد پذیرش و مراقبه یکی از رویکردهای مهم برای بهبود آگاهی و کنترل بازدارنده است
رابطهی توام با عشق و تنفر با مواد و اعتیاد
فرد در اثر مصرف مزمن مواد نمیتواند بین نقش مواد به عنوان پاداش و لذت واقعی آن تفکیک قائل شود. میل شدید به مواد مخدر در افراد معتاد لزوما با لذت مصرف همراه نیست. بنابراین، حتی بعد از اینکه مواد دیگر لذتی برای فرد به همراه نمیآورد، فرد معتاد هنوز میل شدیدی به مصرف دارد. حتی وقتی مواد مخدر دیگر لذت بخش نیست، معتاد به دنبال آن میگردد.
جذابیت مرگبار مصرف مواد
تمایل فرد برای توجه فوری و رفتن سراغ محرک در محیطی که به مصرف مواد مربوط است، سوگیری توجه به محرک مواد مخدر نام دارد. نتایج نشان میدهد با استفاده از سوگیری توجه میتوان مصرف مجدد بعد از درمان را در معتادان پیشبینی نمود . با این وجود، روشهایی برای کاهش تاثیر آن وجود دارد که سادهترین آن اجتناب از قرار گرفتن در معرض شرایط یا محرکهایی است که به مصرف مواد مربوط میشود.
لغزش در دام اعتیاد
مارلات، روانشناس اعتیاد (۲۰۰۵)، برای اشاره به شرایطی که فرد معتاد در آن بیشتر از قبل شروع به افراط در مصرف مواد میکند، از اصطلاح اثر پرهیزشکنی (AVE) استفاده میکند. معتاد در این حالت کاملا احساس خودباختگی دارد. مثلا، «فقط یه نخ سیگار» تبدیل به نصف پاکت و «فقط یه گیلاس» تبدیل به نوشیدن کل بطری میشود. سوگیری زمانی رخ میدهد که فرد مصرف مجدد را انحراف از تعهد خود بر سر پرهیز کامل از مواد بداند.
پاداش فوری مواد مخدر در نظر افراد معتاد بیش از اندازه ارزش پیدا میکند
تمایل برای جستجوی لذتهای آنی به قیمت از دست دادن دستاوردهای بلند مدت ، تکانشگری نام دارد. تداوم مصرف در فرد معتاد حاکی از غلبهی این نظام بر فرایند تامل است. بنابراین، اتفاقاتی که زودتر رخ میدهد (مثلا مصرف آنی مواد درمقابل پیامدهای بعدی آن) بیشتر روی فرایند تصمیمگیری تاثیر میگذارد. به علاوه، از تحقیقات چنین برمیآید که سوء مصرف الکل یا مواد مخدر توانایی تعمق را، که مسئول طیف گستردهای از کنترل را (شامل خودداری، تقویت تمرکز و برنامهریزی) است، مختل میسازد .
استرس بر اثر اعتیاد
میان استرس مزمن و انگیزه برای سوء مصرف مواد پیوند محکمی وجود دارد. برای مثال، تحقیقات نشان میدهد تجارب منفی در کودکی، مانند خشونت فیزیکی و جنسی، نادیده گرفته شدن، خشونت خانگی و مشکلات خانوادگی خطر بروز اعتیاد را بالا میبرد. فردی که از استرس شدید عاطفی رنج میبرد، کنترل تصمیمگیری را از دست میدهد و نمیتواند چشمش را به روی پاداش فوری مواد فرو ببندد. به علاوه، فقر یا داشتن منابع اندک نیز ذاتا استرسآور است و منجر به پریشانی عاطفی و درنتیجه مصرف مواد میشود.
سوگیری تجسمی افراد معتاد
زمانی که فرد «نشئه» باشد، نمیتواند رفتار خود هنگام «خمار» بودن را پیشبینی کند. اصطلاحا به این وضعیت سوگیری تجسمی میگویند. منشا این رفتار از اینجاست که فرد معمولا یادش نمیآید قبلا چقدر میل به مواد داشته است. عدم توانایی فرد برای به خاطر آوردن یا درک عذاب و ناراحتی خماری توضیحی است برای این نکته که چرا توانایی خود برای مقاومت دربرابر خماری را زیاد میبیند. چالش کسی که قبلا اعتیاد داشته این است که خاطرات خماری را زنده نگه دارد و بداند چقدر ناخوشایند و قدرتمند است.
سخن پایانی
باتوجه به تجارب درمانی اینجانب در مراکز ترک اعتیاد و همچنین در طول مدت ضیانت به این نتیجه رسیده ام که اعتیاد به مصرف مواد مخدر فرایند تصمیمگیری را مختل میسازد؛ و حتی تصمیمات ساده زندگی این افراد نیز در گرو و اولویت مواد مخدر می باشد. به طوری که فرد بیش از اندازه برای لذت مواد ارزش قائل میشود، خطرات آن را اندک میشمارد و نمیتواند از اشتباهات گذشته درس بگیرد. و تا مدتهای مدیدی پس از ترک نیز توانایی انتخاب و تصمیم گیری مطلوب در امور زندگی شخصی خود را نخواهند داشت. بنابراین، بهتر است به اعتیاد به چشم یک بیماری مزمن، مانند بیماری قلبی یا دیابت، بنگریم نه فساد اخلاقی. یعنی اکثر معتادان به درمان بلندمدت نیاز دارند و اگر حین درمان فرد مجددا سراغ مواد برگشت، طبیعی است. بنابراین، مصرف مجدد صرفا از موانع قابل پیشبینی است و به معنی شکست درمان نیست. درمان اعتیاد نیازمند آگاهی کامل جامعه از نحوه برخورد با افراد مصرف کننده و طول درمان بلند مدت می باشد.
*کارشناس ارشد روانشناسی
دبیر انجمن صنفی روانشناسان درمانگر اعتیاد استان گیلان
مدیرعامل موسسه خیریه حامیان تجلی مهر خورشید
طلاق و اعتیاد در دولت رئیسی کاهش یافته است